فرقان

ساخت وبلاگ
درحال حاضر با هجمه ای از مشکلات خورد مواجهم مسائلی که حل نشده روی هم تلنبار شده و چون برای حل کردنش نیاز به پول دارم پس زمان میبره تا حلشون کنمبهم میگن شبیه یه زن ۴۰ ساله رفتار میکنه واقعا روحم خسته شده کسی باور نمیکنه همه انتظار دارن وقتی هستم روح خستمو دربیارم که اونا اذیت نشن ولی من روح دیگه ای ندارم که عوض کنم یه روح یه جسم اگه راست میگی تو مثلا بچه ۲۰ سالتو که شبیه بچه ۲ ساله هست مثل ۲۰ ساله ها بکنولی شادی سکوت کن وانمود کن وجود اونها خیلی بالاتر وانمود کن داری ازشون تقلید میکنی وانمود کن اونا خوبن وانمود کن... اینکه خر باشی خیلی بهتر از عنتر بودن سواری دادن راحتر از سواری گرفتهرروز که از خواب بیدار میشم تا وقتی که بخوابم ساعتارو میشمارم که عه چند ساعت مونده امروز تموم بشه، مکرر چشمام به ساعتالان هرکسی نوشته های منو بخونه میگه وای این افسرده است من افسرده نیستم من فقط استپ کردم درلحظه ای که کلیدشو زدن یا باید وارد ماشین زمان بشم و برم به زمان حال یا باید درگذشته بمونم تا لحظه مرگم روز شماری کنمازادمایی که اطرافمن و اظهار نظر میکنن فقط یه خواهشی دارم چیزی نگو ساکت باش بیا لحظه رو لحظه سپری کنیم عقاید تو خوب عالی پرفکت برای خودته بیل زنی باغچه خودتو بیل بزن حوصله شنیدن تو چی فکر میکنی درمورد منو ندارمبودن یا نبود بهترین گزینه میتونه برای انتخاب ادما باشه یا هستی کامل باش یا نیستی کامل نباش این روش ابکی چیه که داری ؟ من فکر میکنم من نظرم اینکه مارو خم خیس میکنییا با یه خداحافظی خوشحالمون کنین یا با یه سلام خوشحالمون کنین این حضور ابکی ادما منو اصلا خوشحال نمیکنه نوشته شده در جمعه بیست و چهارم آذر ۱۴۰۲ساعت 12:48 توسط شادی| فرقان...
ما را در سایت فرقان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ddaftarmane بازدید : 35 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1402 ساعت: 19:22

نه تنها روح لطیفی دارم که زود میرنجه بلکه جسم ضعیفی هم دارم که زود میرنجه با کوچکترین چیزی که به جسمم میخوره دردم میاد گاهی اوقات این دد با حالت خشم خودشو نشون میده گاهی اوقاتم با حالت ناراحتی بعضا گریهولی خیلی سریع میزنجم تحمل درد اصلا و ابدا ندارم اخه مکان جدیدم جایی که تمرینات اسیب جسمی هرروز تکرار میکنیمنزن نو تاچ میشی اصلا دست به من نزن نوشته شده در جمعه بیست و چهارم آذر ۱۴۰۲ساعت 13:1 توسط شادی| فرقان...
ما را در سایت فرقان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ddaftarmane بازدید : 36 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1402 ساعت: 19:22

امروز یه اقساط یه بانک پرحاشیه رو صفر کردم درعوضش یه بدهی ۱۰ میلیونی که قولشو داده بودم پرداخت کنم بدقولی شدنمیدونم چطوری اون ده میلیون جورش کنمقربون این احمدی نژاد برم با سهام عدالت اونم اقساط یه وام دیگمو پرداخت میکنم ولی بازم هیچ پولی برای دندانپزشکی برام نموند نمیدونم چقدر خنده من برای ادما حال بهم زن امیدوارم هرگز موقع خندیدنم بهم نگاه نکنن نوشته شده در شنبه بیست و پنجم آذر ۱۴۰۲ساعت 23:55 توسط شادی| فرقان...
ما را در سایت فرقان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ddaftarmane بازدید : 31 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1402 ساعت: 19:22

گاهی اوقات بسرم فکرای بیهوده میزنه

مثلا بفکرم زده بود وبلاگ سابق دوباره راه اندازی کنم و یسری مطالب توش بنویسم

دلیلش؟ _ معلومه تخلیه عقده هام

من هنوز نتونستم عقده هامو خالی کنم فرقان...

ما را در سایت فرقان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ddaftarmane بازدید : 33 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1402 ساعت: 14:43

خب بلاخره دیونگیمو کردم دومی زدم اما فقط محتوای گلچین شباست!

بعدد کلی گشتن وبلاگ یکم تنظیم کردم الان میشه گفت ای بدک نیست اهنگشم تغییر میدم دوست نداشتم زیادی سوت وکور باشه

نوشته شده در پنجشنبه شانزدهم آذر ۱۴۰۲ساعت 0:9 توسط شادی|

فرقان...
ما را در سایت فرقان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ddaftarmane بازدید : 34 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1402 ساعت: 14:43

دیشب یه خواب وحشتناک دیدم میدیدممقابلم ۳ تا شادی بود که هر۳ نفرشم من بودماولین شادی که خودم بود که داشت که خواب ۲۰ سال اینده خودشو میدیددومین شادی یه پیرزن ۷۰ ساله ثروتمند معروف بود که تو سن ۷۰ سالگی به ۲۰ سال گذشته اومده بودسومین شادی یه زن ۵۰ ساله بود که تو خواب در زمان حال بود ویه معلم مستاجر بود که اهی دربساط نداشتیعنی میدونی دیدار این ۳ نفر در وحشتناکترین حال ممکن خودم میتونه باشهراستش ۱۰ سال پیش هیچ وقت تصور نمیکردم یه دختر بیسواد خانه بدوش دربه در لَ لِ بشم با این وضع زندگی ناهنجارمن ازنظر ادما یه ادم ناهنجار هستم و این حقیفت کاملا میدونم و واقفم اما دیگه بیشترازاین راه چاره بلد نیستم ومیبینم که اینده روشن نیست بااین اوصاف و هیچ چیزی بنام شانس کمک لطف خواست خدا وجود نداره اینکه خودمو یه ادم مستاجرببینم دورازذهن نیستاون شادی ۷۰ ساله خیلی زیادی شیرین کاری بود اما یه مساله تلنگرامیز تو خوابم وجود داشت استادمن درسته ازنظر مادی و ظاهری چیزی که وصف میکنم هستم وحتی بدتراز اونم ولی ازنظر معنوی:بابا مایه اقایی داریم ایشون برای سوک سوک نیومده بود حرفی داشت حدیثی داشت یه استادی دارم که هه نمیگم که چقدر بهش تکیه داشتم بخاطر همین تکیه گاه فروریختم تو این ۸ سال چون خیلی بهش تکیه کرده بودماما سوالم تو خواب این بود که بی جواب موند تو این ۲۰ سالی که من خبر نداشتم چی شد؟شادی اقا شادی استاد چی به سراقا و استاد اومد؟چی شده که کسی استاد نمیشناسه؟من در برهه اول میگم قضیه شادی کنکاش نمیکنم چون اینده خودم کاملا روشن هیچ گوهی ازمن کارتون خواب نمیشه اما ایا استاد میخواد کاری شروع کنه که تلنگری برای ایشون که استپ اگر اینکارو کنی کلا نابود میشی اثری ازت نمیمونهیااینکه جدایی شادی واستاد هردوتاتونو فرقان...
ما را در سایت فرقان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ddaftarmane بازدید : 36 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1402 ساعت: 14:43

بااینکه تقریبا حساب کار دستم بود میدونستم امار بدهی هام از کنترلم خارج شده اما امروز دل به دریا زدم و حساب کتابامو نوشتم دقیقا ۷۹ میلیون تا اخرماه ابان بدهی نقدی دارم که هر ماه ۱۰ میلیون با اقساطی که میاد به بدهی هام اضافه میشهبدهی های غیر نقدی که سکه هستند بماند که اصلا دلم نمیخواد برم قیمت طلا رو دربیارم ببینم اونا چقدر یه وام مضاربه ای دارم که ۹ دی ماه هم باید ناقابل 95 میلیون واریز کنمو من حقوقم ۲۵ میلیون همشونم جز واجباته که باید زودتر پاس بشهدرکنار این مبلغ کلان بدهی حالا به فکر لباس خریدن دندون درست کردن هم هستم فرقان...
ما را در سایت فرقان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ddaftarmane بازدید : 42 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1402 ساعت: 17:10